هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

قدرشناسی ارزشها ....


To realize The value of a sister Ask someone Who doesn't have one.

ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد.

 

To realize The value of ten years: Ask a newly Divorced couple.

ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.

 

To realize The value of four years: Ask a graduate.

ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.

 

To realize The value of one year: Ask a student who Has failed a final exam.

ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده است.

 

To realize The value of one month: Ask a mother who has given birth to a premature baby.

ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است.

 

To realize The value of one week: Ask an editor of a weekly newspaper.

ارزش یک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.

 

To realize The value of one hour: Ask the lovers who are waiting to meet.

ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس یا هواپیما نرسیده است.

 

To realize The value of one-second: Ask a person who has survived an accident.

ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.

 

To realize The value of one millisecond: Ask the person who has won a silver medal in the Olympics.

ارزش یک میلی ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است.

 

Time waits for no one. Treasure every moment you have. You will treasure it even more when you can share it with someone special.

زمان برای هیچکس صبر نمی کند. قدر هر لحظه خود را بدانید. قدر آن را بیشتر خواهید دانست، اگر بتوانید آن را با دیگران نیز تقسیم کنید.

 

To realize the value of a friend: Lose one.

برای پی بردن به ارزش یک دوست، آن را از دست بده.

 

حلقه ازدواج ...


چرا حلقه ازدواج باید در انگشت چهارم قرار بگیرد؟


مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید . تا معجزه ای شگفت انگیز را متوجه شوید.(این مطلب برگرفته از اساطیر چینی است(
1- ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و دو انگشت میانی دست های چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید.
2- چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید.

3- به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگر متصل هستند.

4- سعی کنید انگشتان شست را از هم جدا کنید. انگشت شست نمایانگر والدین است. انگشت های شست می توانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسان ها روزی می میرند . به این صورت والدین ما روزی ما را ترک خواهند کرد.

5- لطفا مجددا انگشت های شست را به هم متصل کنید . سپس سعی کنید انگشت های دوم را از هم جدا نمائید.

انگشت دوم (انگشت اشاره ) نمایانگر خواهران و برادران هستند. آنها هم برای خودشان همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که انها ما را ترک کنند.

6- اکنون انگشت های اشاره را روی هم بگذارید و انگشت های کوچک را از هم جدا کنید. انگشت کوچک نماد فرزندان شما است. دیر یا زود آنها ما را ترک می کنند تا به دنبال زندگی خودشان بروند.

7- انگشت های کوچک را هم به روی هم بگذارید. سعی کنید انگشت های چهارم (همان ها که در آن حلقه ازدواج را قرار می دهیم) را از هم باز کنید. احتمالا متعجب خواهید شد که می بینید به هیچ عنوان نمی توانید آنها را از هم باز کنید. به این دلیل که آنها نماد زن و شوهری هستند که برای تمام عمر به هم متصل باقی می مانند.

 

۱۰ سوال ضروری پیش از ازدواج

همواره از شنیدن واژه "ازدواج"، موجی از شادی و هیجانات آن مثل، جشن، حلقه، نامزدی و ...از ذهن ما می گذرد، امّا خوب، مراسم عروسی تنها مثل رویایی شیرین یک شبه تمام می شود و بعد از آن چیزی که بسیار مهم است کیفیت زندگی مشترک زوجین در روزهای آینده است. در اینجا با بهره گیری از جدیدترین تحقیقات، به ده نکته از ضرورترین مسائلی که هر کدام از دو طرف، قبل از ازدواج باید بدانند، اشاره می کنیم تا شما هم بی گدار به آب نزنید!!

1-  نحوه تصمیم گیری:

ازدواج به نوعی، رسیدن به یک تفاهم مشترک است که طی گفتگو و صحبت های فی مابین حاصل می شود، در این تبادلات کلامی در عمل نیز باید متعادل باشید، بنابراین قبل از ازدواج، با مطرح کردن افکار و تصمیم های خود، دریابید که طرف مقابل نیز در این موارد با شما هم عقیده است یا خیر؟. البته با صحبت، گفتگو و از همه مهم تر دقّت در شنیدن صحبت های طرفین ، بسیاری از این اختلافات نمایان و شاید هم قابل حل باشد.

 

2-   وظایف در زندگی

در مورد نگاه خود به وظایف و زندگی مشترک، آشکارا صحبت کنید، بنا به وضعیت اجتماعی و اقتصادی متفاوت با دهه های گذشته، به نوعی شاید نتوان خیلی مرز مشخصی برای این وظایف و مسئولیتها تعیین کرد و ناخودآگاه باعث بروز مشکل در آینده می شود، بنابراین دیدگاه خود را قبل از ازدواج مشخص کنید.

 

3-     فرزند در زندگی  

در مورد علاقه به بچه دار شدن و تعداد آن به توافق برسید؟ فرزند، بخشی از زندگی مشترک است، از آنجاییکه هر فردی در این مورد و نحوه ی تربیت فرزندان خود، نظری متفاوت دارد و این مسئله خود به نوعی یکی از دلایل ایجاد تنش در کانون خانواده است، بنابراین قبل از ازدواج دیدگاهها و افکار خود را دراین زمینه با یکدیگر مطرح کنید و به توافق برسید.

 

4-     عقاید و باورها  

شاید با کمی آشنایی فکر کنید که گمشده ی خود را در زندگی پیدا کردید، امّا حقیقت این است که عدم شناخت عقاید دینی، باورها و ارزشهای طرفین، یکی از مهم ترین عوامل بروز چالش ها در زندگی زناشویی می باشد. صادقانه، قبل از ازدواج، عقاید، باورهای خود را بازگو و در عمل نشان دهید، چرا که با گذشت چندی از زندگی مشترک و به خصوص در تربیت فرزندان، عدم تفاهم در این مورد موجب بروز مشکلاتی می شود و شاید هم دیگر نتوانید یکدیگر را تحمّل کنید، البته همواره به یاد داشته باشید در زندگی مشترک انعطاف پذیری و گذشت امری ضروریست.

 

5- حس مسئولیت و بودن در کنار خانواده

با خود کنار بیایید، یکی از پایه های لازم برای دوام زندگی زناشویی، وقت گذاشتن برای خانواده و بودن در کنارشان است. آیا به آن درجه رسیده اید که بتوانید تعطیلات آخر هفته را با همسر و فرزند خود سپری کنید؟ شاید از دید شما این مسئله خیلی مهم نباشد، امّا همسر و فرزندان آینده تان، از شما انتظار دارند که در تفریحات با آنها همراه باشید و حمایتشان کنید.

 

6- انتظارات

البته انتظارات و توقعات هر انسانی، به مرور زمان تغییر می کند، امّا نکته ی اساسی این است که  هر دو طرف نیاز به احترام و توجه متقابل دارند، با گذشت و درک متقابل می توانید زندگی خود را متدوام کنید.

 

7- رابطه ی جنسی

شاید برایتان سخت باشد که با فرد مورد انتخاب خود قبل از ازدواج در مورد سکس و مسائل آن سر صحبت را باز کنید، امّا از جهت اهمیت فوق العاده این مطلب در زندگی زناشویی، به تدریج و با زمینه چینی و در نهایت ادب، می توانید نظر یکدیگر را جویا شوید، چرا که عدم رضایت در روابط جنسی، عاملی ویران کننده برای ثبات زندگیست.

 

8- مسائل مالی

درمورد درآمد و هزینه های زندگی با یکدیگر مشورت کنید، چرا که چیزی نمی گذرد که با عدم توافق در این مسئله، کنترل زندگی از دستتان خارج شده و رو به زوال می رود. بنابراین درباره مخارج، کم کردن هزینه های غیر ضروری با یکدیگر برنامه ریزی کنید و افکار خود را بیان کنید.

 

9- صرف زمان با یکدیگر

در مورد چگونگی با هم بودن در اوقات فراغت یا یکدیگر صحبت کنید، شاید شما  دوست داشته باشید آخر هفته در بستری گرم همراه با همسرتان به تماشای فیلم بپردازید و از لحظات با هم بودن لذّت ببرید،  امّا ممکن است وی نظری متفاوت داشته باشد، این مسائل جزئی را شوخی نگیرید و هیچ گاه نگویید:"هرچه تو بگویی!"، چرا که به مروز زمان به دلیل عدم رضایت حس درونیتان، افسردگی روح شما را دربر می گیرد. بنابراین قبل از ازدواج با یکدیگر به توافق برسید.

 

10- اعتیاد، سیگار، الکل...

به عنوان آخرین مطلب ولی در عین حال مهم، به خاطر داشته باشید، دانستن و آگاهی از هر کدام از مصرف مواداعتیاد آور، سیگار، ... در یکی از طرفین و با این آگاهی زندگی مشترک را شروع کردن، به معنای سر کردن و قبول وضعیت وی است. بنابراین قبل از ازدواج ضمن روراست بودن و تبادل نظر در این موارد، در صورت تصمیم قطعی برای ازدواج، باز هم با نگاهی عمقی به این مسئله فکر کنید تا بتوانید کنار بیایید.

توصیه‌های تربیتی به مردها در منزل

۱- در مقابل همسر خویش ، گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگی را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنید.

۲- هدیه دادن مهر و محبت را زیاد می کند ؛ به مناسبت های مختلف برای همسر خود هدیه ای هرچند کوچک خریداری و با چهره ای شاد و خندان به او تقدیم کنید.

3- چنانچه کمبودی در منزل مشاهده می شود ، باکمال محبت و خوشرویی تذکر دهید.

۴- در حضور همسر خود ، به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید و توانایی های آنها را به رخ وی نکشید.

۵-  به بستگان همسر خود مانند : پدر و مادر و سایراقوام وی احترام بگذارید و برای دعوت آنان به خانه خود قبل از همسر خود اقدام کنید.

6- هیچ وقت از معاشرت همسر خود با بستگان صالحش جلوگیری نکنید و در معاشرت و دید و بازدید با بستگان وی پیشقدم باشید.

۷- با بستگان خود نزد همسرتان درگوشی و نجوا نکنید.

۸ - هیچ گاه همسر خود را به ویژه نزد بستگانش تحقیر نکنید؛ توهین و بی احترامی به همسر از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی می کاهد.

۹- هیچ گاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید. سعی کنید " من " و " تو " در زندگی زناشویی نباشد کلمه " ما " زندگی را گرم و لذتبخش می کند.

۱۰- وقتی که همسر شما عصبانی است او را با مهر و محبتآرام کنید.

۱۱- برای رفتن به مهمانی و گردش سعی کنید همراه فرزندان و همسر خود باشید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت کار و خستگی رد نکنید.

۱۲- امتیازات اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و ... فامیل خود را در صورتی که باهمسر شما فاصله اجتماعی و طبقاتی دارند مطرح نکنید.

۱۳- کارهای همسر خود ، هرچند کوچک را تحسین کنید. تمجید و ستایش زن به علت روح لطیف و مهربانی که دارد کلید کامیابی در زندگی زناشویی است.

۱۴- در قبال همسر خود ، در امور مختلف قدرت نمایی نکنید.

۱۵- زحمات و هزینه هایی را که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود صرف می کنید ، هیچ گاه بر زبان نیاورید.

۱۶- همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید و وی را از دستیابی به شادی ها محروم نسازید

۱۷- شادی و خنده های خود را در محل کار خود جا نگذارید و فراموش نکنید که همسر شما درخانه هم نیازمند شادی و خنده های شماست.

۱۸- کمک کردن در انجام کارهای منزل را فراموش نکنید و بدانید همان مقدار که شما در خارج از منزل خسته می شوید ، زن هم درمنزل از کارهای منزل خسته می شود و نیازمند مساعدت و قدردانی است.

 

 

نکاتی که باید برای موفقیت در قرار ملاقات رعایت کنید!!!


به هر حال هر یک از ما در زندگی به نوعی گرفتار این قرار های ملاقات هستیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم پیروز میدان باشیم؟ آیا باید خوبی هایمان را در حد مبالغه بالا ببریم و یا صرفا حقیقت را باز گو کنیم؟ چه چیزهایی برنده و بازنده را مشخص می کنند؟ در این قسمت قانون هایی را برای پیروزی در دنیای قرار و ملاقات به شما آموزش می دهیم. هر کدام از آنها را که تصور می کنید برای شما کارساز واقع خواهند شد را انتخاب کنید:

در آنها شک ایجاد کنید و هیچ گاه به طور قطعی نظر مثبت خود را به زبان نیاورید. مردها عاشق بازی های تعقیب و گریز هستند پس این امتیاز را به آنها بدهید.

هر طوری شده ببینید که آیا او با خانم های دیگر به عنوان یک دوست ساده ارتباط برقرا می کند یا خیر. با این کار شما متوجه می شوید که به زنها به عنوان شیئی برای برقراری رابطه جنسی نگاه می کنند یا نه.

هیچگاه از مشروبات الکلی استفاده نکنید. یکی از دوستان من در قرار ملاقاتش بسیار عصبی شده بود و بی رویه مشغول نوشیدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشین مدل جدید خود او را به خانه می رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگوید تا ماشینش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمی خواست که ماشین جدید او را کثیف کند به همین دلیل مجبور شد داخل کیف دستی اش...! لازم به گفتن نیست که آنها دیگر هیچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.

اگر به هر شکلی شما را به یاد پدرتان می انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنید.

اگر معیارهایتان را پایین بیاورید می توانید همین فردا ازدواج کنید. اما ما به شما پیشنهاد می کنیم که این کار را انجام ندهید. به جای اینکه وقت خودتان را بر روی ارتباطی که دوامی ندارد صرف کنید، بهتر است برای پیدا کردن مرد ایده آل خود منتظر بمانید.

اگر با مردی برخوردید که می خواست از شما مراقبت کنید، خیلی زود از او فرار کنید! چون آخر کار شما مجبور می شوید که از او مراقبت کنید.

انتقاد پذیر نباشید به ویژه در مورد مسائل مربوط به غذا. یک خانم حق دارد هر زمان هر غذایی که دوست داشت بخورد.

ظاهر بین نباشید. من خانم هایی را می شناسم که به این دلیل که ظاهر آقا خوب نیست ( سرش خیلی بزرگ است) بوی خوبی نمی دهند (به تازگی حمام نکرده) و یا حتی درست نفس نمی کشند ( صدای تنفسشان بلند است) آنها را رد می کنند و اصلا اجازه آشنایی بیشتر را به آنها نمی دهند.

ادامه مطلب ...

وصیت نامه کوروش کبیر


وصیت نامه کوروش کبیر

پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید

و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید.

زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا

ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد.

چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.




از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند

و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

به واپسین پند من گوش فرا دارید.

اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید

فرزندان من،

دوستان من

من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام

من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام

وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس

در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد،

زیرا من به هنگام کودکی ، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام،

همیشه نیروی من افزون گشته است آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم.

من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت

و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام.

زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود.

من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم.

اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ،

خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.

حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم.

در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم،

شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم.

و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند.

مرگ چیزی است شبیه به خواب.

ادامه مطلب ...

نامه خواندنی یک برنده مدال طلای المپیاد به حجت الاسلام خامنه ای

 

آقای خامنه‌ای

سلام علیکم

ناراحت نشوید اگر بی‌مقدمه وارد متن می‌شویم. راقم این سطور خسته شده است از مقدمه‌ های مفصل‌تر  از متن و از متن‌های پوچ و هیچ.

چند سال قبل از دفتر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه زنگ زدند به خانه ما که فلان روز دیدار با رهبر است. من هم به خودم گفتم یک مقدار سخنرانی می‌کنند و لابد آخرش سکه می‌دهند،‌ رفتم. همان جور هم شد، شما حرف زدید، ما حرف زدیم و سکه هم بالاخره رسید. در ابتدای دیدار خواستید خودم را معرفی کنم و گفتم که فلانی هستم، مدال طلای المپیاد جهانی فلان در سال فلان...شما که ریش بلند من را دیدید و لابد فکر کردید بسیجی درست و حسابی‌هستم، به من گفتید خداوند شما را برای آیندة اسلام و ایران حفظ کند. علاوه بر آن تا همین دو سال پیش هر سال ماه رمضان یک شب برای افطار دعوت می‌کردید و من هم حضور پیدا می‌کردم. حال و هوای حسینیه شما با جاهایی که من معمولاً‌در آنجاها بودم همیشه فرق داشت و دیدن آنجا برایم همیشه جالب بود. هنوز طنین صدای شما در گوشم هست که می‌گفتید: نخبگان علم و دانش باید چنین کنند و چنان کنند. جنبش نرم‌افزاری برپاکنند. نقشة جامع علمی کشور آماده کنند. از خستگی نهراسند و ....

رتبة یک کنکور و مدال طلای المپیاد را گرفته‌اند، انداخته‌اند توی سلول‌های انفرادی اوین. محمدرضا جلایی‌پور را می‌گویم. هیچ یک از نخبگان علمی کشور در سی سال اخیر نتوانسته هم در کنکور موفق باشد و هم در المپیاد. محمدرضا در هر دو، رتبة یک بود. رتبه دو هم نه، خود خود یک. هیچیک از نخبگان علمی کشور، مثلاً همدوره‌ای‌های محمدرضا - که همگی الان در کشورهای اروپایی و امریکایی مشغول به تحصیل هستند - نتوانسته است نمرة زبانی را که محمدرضا در آزمون آی‌التس کسب کرد، کسب کند.

آقای خامنه‌ای!

این است جنبش نرم‌افزاری شما؟ این است انقلاب علمی در کشور؟ نکند انتهای نقشة جامع علمی کشور به اوین ختم می‌شود؟ چه خوب جایی است و چه آب و هوای دل‌انگیزی دارد. بنده شخصاً حاضرم نقشة جامع علمی کشور را تا ته بروم مخصوصاً که در انتها به اوین می‌رسد و در آنجا مصاحبت امثال محمدرضا را به همراه دارد.

آقای خامنه‌ای!

دل خوش کرده‌اید که نخبگان علمی کشور بروند در ممالک دیگر درس بخوانند و بعد برگردند به کشورشان برای ارتقای علم و دانش؟ گمان می‌کنید با این نخبگان می‌توانید چنان تفوق علمی و فن‌آوری‌ای در جهان به دست آورید که اندیشة جمهوری اسلامی در جهان مسلط شود؟ نمی‌گویم زهی خیال باطل اما واقعاً با این روش‌ها، بیشتر به ترکستان می‌رسید تا انقلاب علمی در کشور. مشاهدات و تجربیات راقم این سطور حداقل گواه آن است که شرایطی که در کشور به وجود آورده‌اید همه را فراری می‌دهد و نخبگان را زودتر. اگر به این گمان هستید که نخبگان را با پول و امکانات و پست و مقام می‌توانید در کشور نگه دارید، اشتباه می‌کنید. بگذارید صریح‌تر بگویم. من خودم وفادارترین نخبه‌ای که به نظام، ولایت فقیه، امام و اسلام می‌شناسم شخص محمدرضا جلایی‌پور است. همان کسی که موقع بازگشت از انگلستان، ردای مداحی اهل بیت می‌پوشد و برای چیزی حدود دو هزار مستمع، در حسینیة ارشاد زیارت عرفه می‌خواند.

 

ادامه مطلب را حتما بخوانبد...

ادامه مطلب ...

چقدر خنده داره که ...

 

 

چقدر خنده داره؟!"

چقدر خنده داره که وقتی می خواهیم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرفهای صدتا یه غاز بزنیم هیچ مشکلی نداریم! تازه وقت هم کم میاریم.

یکی از کاربران "تابناک" در پیامی آورده است:

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

چقدر خنده داره که 50 هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه، اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!

چقدر خنده داره که وقتی می خواهیم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرفهای صدتا یه غاز بزنیم هیچ مشکلی نداریم! تازه وقت هم کم میاریم.

چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم!

چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن یا کتاب دعا سخته اما خوندن 100 صفحه از یه کتاب رمان آسونه!

ادامه مطلب ...

شهر هرت کجاست ؟!؟!؟!؟!؟!





* شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب


* شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگه رو می شناسن

 

* شهر هرت جایی است که دختراش اینقدر بی وفائی دیدن که دیگه عشق واقعی یک پسر رو نسبت به خودشون باور ندارن

 

* شهر هرت جایی است که آدماش فکر میکنن همه دارن دروغ میگن و آدماش نسبت به همه بدبین هستن

 

* شهر هرت جایی است که دختراش مدام در حال دلبری کردن هستن و همه چیز واسه اونا بی مفهومه

 

* شهر هرت جایی است که همه ب َ دَ ن مگر اینکه خلافش ثابت بشه


* شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه:‌ دوباره لاف زدی؟؟

ادامه مطلب ...

محمد رضا آقاسی شاعر و مدیحه سرای اهل بیت


همه چیز راجع به محمدرضا آقاسی






محمدرضا آقاسی، ۲۴ فروردین ماه سال ۱۳۳۸ در تهران در خانواده‌ای مذهبی و شاعر متولد شد. وی به علت اختلاف نظر با مسئولین هنرستان تجسمی ادامه تحصیل نداد و به مدرک سیکل اکتفا کرد. آقاسی قبل از انقلاب، در سالهای ۵۵ و ۵۶ به عضویت انجمنهای ادبی آن زمان درآمد و بعد از انقلاب نیز از محضر اساتیدی چون مهرداد اوستا و یوسف میرشکاک استفاده نمود.

وی از سال ۵۱ شروع به سرودن شعر نمود اما عمده اشعار وی متعلق به سالهای ۶۸ به بعد است. آقاسی مدتی نیز در جبهه‌های جنگ در مناطق شوش دانیال و جزیره مجنون و سه راه جفیر و شلمچه بود. از وی که با مثنوی بلند شیعه در جامعه شناخته شد، اشعار زیادی در خصوص جبهه و اهل بیت بر جای مانده است.

محمد‌رضا ‌آقاسی‌،شاعر و مثنوی‌سرای اهل بیت عصمت‌و‌طهارت‌،در سن‌‌۴۶ ‌سالگی‌،بامداد سه شنبه سوم خرداد ماه ٨۴ به علت عارضه قلبی در مرکز تخصصی قلب تهران دار فانی را وداع گفت.‌پیکر وی ۵ خردادماه از مقابل معراج الشهدای تهران تشییع و در قطعه ۲۵ شهیدان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

« روحش شاد »

 


ادامه مطلب ...