هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

ماجرای عجیب حضور جن ها در واقعه عاشورا



هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود.

در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری  می اید. زعفرجنی گفت :

( ( کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟!)) دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : (( ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در  حین رفتن به آن شهر  ، عبور ما به رودفرات افتاد که عربها به ان نواحی نینوا می گویند .  ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .وقتی که نزدیک آنان شدیم ، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان اقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : ((آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!)) و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند . وقتی که این واقعه ناگوار  را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به شهادت می رسانند .((
به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد وهمگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند .

خود زعفر گفته است : (( وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ رالشکریان دشمن فراگرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم . ملک منصور با چندین هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از  طرف دیگر ، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف ، ودر یک طرف دیگر  اسرافیل ، ملک ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و… هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند . بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام ) از ادم تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی .خاتم پیامبران ( ص ) آغوش  خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود:

(( پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم ((


ادامه مطلب را نیز بخوانید

ادامه مطلب ...

آیا تا به حال می دانستید ...




آیا تا به حال می دانستید بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است ؟


آیا تا به حال می دانستید شیرینی تنها مزه ای است که جنین در رحم مادر هم می فهمد ؟


آیا تا به حال می دانستید زنبور عسل ۵ چشم دارد که ۲ تا اصلی در بغل سر و ۳ تا بر روی سر اون قرار داره ؟


آیا تا به حال می دانستید بیست درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد ؟


آیا تا به حال می دانستید مورچه در مایکروویو زنده میماند ؟


آیا تا به حال می دانستید خوردن ۱ سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی می‌شود ؟


آیا تا به حال می دانستید کره زمین از ۱۰۲ عنصر بوجود آمده و این ۱۰۲ عنصر در بدن انسان وجود دارد ؟

آیا تا به حال می دانستید در هر ثانیه ۵۰۰۰ بیلیون بیلیون الکترون به صفحه TV برخورد میکند تا تصویر را ایجاد کند ؟


آیا تا به حال می دانستید گرمترین نقطه جهان نقطه ای بنام گندم بریان در کویر لوت ایران با ۷۵ درجه گرما می باشد ؟


آیا تا به حال می دانستید استرس تا ۵ برابر سیستم ایمنی بدن را پایین میآورد ؟


ادامه مطلب ...

آخرین گفته ها ...

با قلبم از تو می گویم

از شکوه نگاه تو و

صداقت کلام تو

از همیشه های دلواپسی و

اکنون های عاشقی

از گفته های ناگفته ام و

از ترنم احساس بودن با تو

لحظه ها را به دقت نشسته ام تا در تک تک ثانیه هایم تو را بیابم .

از تو با خود گفته ام

لحظه به لحظه

سطر به سطر

من با توأم

همیشه و همه جا در هر مکان و هر زمان .

من به یاد توأم

تک و تنها در پشت گذر لحظه ها

 

من در میان کوله بار زمان ه افق خیره شده ام تا نور سپیده روشنایی و آهنگ زندگی را در چشمان تو نظاره کنم .

 

بیا و در میان باران سرد زمان چتر گرم زندگی را به من هدیه کن .