هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

شعر طنز ...



من دلبری چاق و سمین را دوست دارم

تأکید کردم، من همین را دوست دارم!

از عمق دل گویم عزیزان، سفت و محکم

تنها عیالم، نازنین را دوست دارم!

امّا برای شادی بابا بزرگم

دختر عمویِ خود، مهین را دوست دارم!

محضِ رضایِ خاطرِ بی بی حکیمه

ریحانه ی خاله شهین را دوست دارم!

تا این که بابایم نباشد دلخور از من

دختر عمو، نوش آفرین را دوست دارم!

مادر! برایِ این که راضی باشی از من

افسانه یِ دایی امین را دوست دارم!

هم، طبقِ رأیِ خواهر خوبم، ملیحه

آن هم کلاسش، یاسمین را دوست دارم!

همنام فرهادم، برایِ کسبِ شهرت

شیرین ِ نازِ مَه جبین را دوست دارم!

گاهی، به یادِ خاطراتِ کودکی مان

هم بازیِ لوسم، ثمین را دوست دارم!

تا خاطرِ اهلِ وطن، خشنود گردد

هر دخترِ ایران زمین را دوست دارم!

گر دلبری، چون سرو هم، گیرم نیامد

کوته قدانِ مُلکِ چین را دوست دارم!

هرگز کسی نشنیده از من فاش گویم

هم آیلین، هم ژاکلین را دوست دارم!

رازِ درونم را خدا می داند و بس!

کزروی اجبار آن و این را دوست دارم