هنوز به دیدار خدا می روند ... خدایی که
در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده
خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند
خدا در دستان مردی است که نابینایی را ازخیابان رد می کند
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای
درمان به بیمارستان می برد
خدا در جمله ی " عجب شانسی آوردم" است
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو
خدا کنار کودکی است که ازپارگی کفش هایش توان راه رفتن
ندارد
خدا کنارساعت کوک شده ی توست، که می گذارد ۵ دقیقه بیشتر بخوابی
از انسانهای این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند و یک عکس
با روبان
مشکی از تولدت تا آن روبان مشکی چقدر خدا را
دیدی ؟
خدا را ۷
بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی ؟
خدا همین جاست نه فقط در عربستان
خدا زبان مادری تو را می فهمد ، نه فقط عربی را
خدایا دوستت دارم
حسین پناهی
دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
اوکه همینجاست کجا میرویم
حج به خدا جز به دل پاک نیست
شستن غم از دل غمناک نیست
دین به تسبیح وسر و ریش نیست
هرکه علی گفت که درویش نیست
سلام دوباره
به به چقدر مطالب جدید عالی هستن..
ایول خیلی عالی بود