هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

ترانه خاکی !



ایستاده ای

در باران و بوسه
با تپش گنجشکی در سینه

دوستت دارم
دوستت دارمو یک ریز می بارم
بر شوره زاره چتر ها و کلاه ها
بر عطر ها و پلا ک ها
عطر ها و پلاک ها

بر ترانه های باقیمونده در طعم_سرد_خاک
طعم سرد خاک

بی پرنده ترین درخت
بی صدا ترین آسمان
بی ستاره ترین...



به ... که بر صحرا ببارم
نماهم سر به کوستان گذارم
چه شمعی نیمه جونم از غم تو
بسوزم آهی از سر قرارم
آی..بسوزم

دوستت دارم
دوستت دارم و می بارم

بر لبان تو
که آشیانه ی بوسه بود و لبخند
در برکه های کوچک زمین
به جستجوی تو
با یاقوت گوشواره هایت از ان عقیق گمشده بگو

آه
پرنده فروش رنگین کمان من
گل گیسویت ماه نقره ای
رد ابرویت عصاره ی شب


به من نگاه کن
با چشمی که کمینگاه آهوان است
به من نگاه کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد