ایستاده ای
به ... که بر صحرا ببارم
نماهم سر به کوستان گذارم
چه شمعی نیمه جونم از غم تو
بسوزم آهی از سر قرارم
آی..بسوزم
دوستت دارم
دوستت دارم و می بارم
بر لبان تو
که آشیانه ی بوسه بود و لبخند
در برکه های کوچک زمین
به جستجوی تو
با یاقوت گوشواره هایت از ان عقیق گمشده بگو
آه
پرنده فروش رنگین کمان من
گل گیسویت ماه نقره ای
رد ابرویت عصاره ی شب
به من نگاه کن
با چشمی که کمینگاه آهوان است
به من نگاه کن