هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

آغاز

















آغاز یک سفر بود وقتی نفس کشیدیم . با هر نفس هزار بار بسوی مرگ دویدیم . تو این قمار کوتاه , نبرده هستی باختیم تا خنده رو ببینیم از گریه آینه ساختیم . آدم خیلی حقیره , بازیچه تقدریه پل بین دو مرگه , مرگی که ناگزیره . حتی خود تولد آغاز راهه مرگه , حدیث عمر و آدم حدیث باد و برگه ...



  25 بهمن سی هفتمین سالگرد مرگ فروغ فرخزاد.  یادش گرامی .

 




 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد