هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

*اگه خواستین آهنگ جدید گوش کنید اینجا رو کلیک کنید.

*برای دادن نظر اینجا رو کلیک کنید

کمی تا قسمتی طنز!


به مناسبت نزدیک شدن ایام هولناک امتحانات تقدیم به همه دوستان دانشجو که با من همدرد هستند! و می خواهند درسها را فقط پاس کنند!

پاس کردن نوعی فرار به سوی پیروزی است. گذشتن از سد بزرگی که مصالح ساختمانی اش را موادی چون استاد و مباحث علمی تشکیل می دهند.

مولانا پاس الدین مشنگ آبادی در وصف آن سروده است:

ما برای پاس کردن آمدیم!

نی برای درس خواندن آمدیم!

ما کلاس را ننگریم و دال را (دال مخفف درس!)

ما صفا را بنگریم وحال را!

شادترین مردم جهان

 
 نیجریایی ها شادترین مردم جهان هستند
 در مطالعه تازه ا ی  درباره میزان خوشبختی  مردم که در 65 کشور جهان انجام شده است مردم نیجریه در صدر و مردم رومانی  در انتها قرار گرفتند

 این مطالعه که در مجله "نیو ساینتیست" بریتانیا چاپ شده است حاکی  است که مردم آمریکای لاتین؛ اروپای غربی  و آمریکای  شمالی  از همتایان خود در اروپای  شرقی  و روسیه خوشبخت ترند

 تعداد افرادی  که از زندگی  راضی  هستند در نیجریه از سایر کشورها ی  مورد مطالعه بیشتر بود و پس از آن مردم مکزیک، ونزوئلا، السالوادور و پورتوریکو قرار می  گیرند درحالی  که جمعیت مردمان شاد در روسیه، ارمنستان و رومانی  از سایر کشورها کمتر است

 اما عواملی  که باعث احساس خوشبختی  مردم می شود میتواند از یک کشور تا کشور دیگر متفاوت باشد و برای  مثال درحالی که در آمریکا موفقیت شخصی  و قوه بیان مهم ترین معیارها به شمار می روند، در ژاپن مردم به برآورده شدن انتظارات خانوادگی  و اجتماعی اهمیت بیشتری  می دهند. این مطالعه ظاهرا موید همان مثل قدیمی  "پول خوشبختی  نمی آورد" است.
پژوهشگران "مطالعه ارزش های  جهانی " میل به تملک مادیات را عاملی  "که شادمانی را سرکوب می کند" توصیف کردند.
 پژوهشگران این تحقیق می گویند میزان شادمانی مردم در کشورهای  صنعتی  از جنگ جهانی  دوم به بعد تقریبا ثابت مانده است در حالی  که درآمد آنها به شدت افزایش داشته است. تنها استثنا دانمارک است که طی سه دهه گذشته بر رضایت مردم آن افزوده شده است. این مطالعه در فاصله سال ها ی  1999 تا 2001 انجام شد و این هفته برای  نخستین بار در نشریه "نیو ساینتیست" به چاپ رسید. در این مقاله آمده است: "در این رده بندی  که با توجه به رضایت عمومی از زندگی  تهیه شده است زلاندنو در رده پانزدهم، آمریکا در رده شانزدهم و بریتانیا در رده بیست و چهارم قرار گرفت." این مطالعه در واقع پژوهشی  در زمینه تغییرات سیاسی  و اجتماعی - فرهنگی  است که تقریبا هر چهار سال یکبار توسط شبکه ای  بین المللی  از دانشمندان امور اجتماعی انجام می  شود
 این مطالعه شامل پرسش هایی  درباره میزان شادمانی  مردم و میزان رضایت آنها از زندگی  است. به نوشته "نیو ساینتیست" هرچند این گونه مطالعات تازگی  ندارد، اما بیش از پیش مورد توجه سیاست گذاران کشورها قرار می گیرد

روز مادر

 

امروز روز مادر است.روز تولد دختر پیامبر اسلام(ص) که به احترام ایشان مزین به نام مادر شده است.
مادر یعنی عشق.یعنی مهربانی مطلق.فداکاری و گذشت و صبوری و محبت فقط وفقط در قلب مادر معنا پیدا می کند و بس.هرکدام از ما اگر بخواهیم این کلمات را در عمل معنی کنیم عاجز و ناتوان می مانیم.
خوش به سعادت مادران که بهشت زیرپای آنهاست و دعایشان مستجاب.
آروزی هر زنی این است که روزی مادر شود.ناپلئون می گوید:مادر با یک دستش گهواره و با دست دیگرش دنیا را تکان میدهد!

بیایید قدر مادرهایمان را بدانیم و احترام به والدین را فراموش نکنیم.امروز دست مادرهای خوب و مهربانمان را ببوسیم وازآنها به خاطر این همه زحمتی که برای ما کشیده اند تشکر کنیم.
 
مهرمادری موهبتی است که از سوی خدای بخشنده در سینه مادران به ودیعه گذاشته شده وگنجی است بی پایان که هرچه بیشتر از آن ببخشندپربارتر میشود.

کجا می توان یافت مادری را که از این نعمت بی بهره باشد و از این گنج نبخشد ولذت نبرد؟؟
مادران همه عزیزند و بخشنده وتفاوتی بینشان نیست.جز میزان بخششی که از گنج نهفته در سینه خود می کنند و آن که بیشتر می بخشد نعمت خدا را ارج می نهد.

چرا زنان گریه می کنند؟

                                                                                                      
 

 



 روزی یک پسر کوچک از مادرش پرسید:چرا گریه می کنی؟ مادرش گفت:چون من زن هستم.
پسربچه گفت:من نمیفهمم .مادر جواب داد:تو هیچ گاه نخواهی فهمید.
بعدها پسرکوچک از پدرش پرسید:چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید:تمام زنان برای هیچ چیز گریه می کنند.پسرکوچک بزرگ شد وبه یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی دانست که چرا زنها بی دلیل گریه می کنند.

بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد ومطمئن بود که خدا جوابش را میداند او از خدا پرسید:خدایا چرا زنها به آسانی گریه می کنند؟خدا گفت:زمانی که زن را خلق کردم می خواستم او موجود بخصوصی باشد بنابراین شانه های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد وهمچنین شانه هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد من به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده اند او تسلیم نشود وهمچنان پیش برود.به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون اینکه شکایتی بکند.
به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند.
به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد واز تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.
به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش می کند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده وبا وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند ودر آخر به او اشکهایی دادم که بریزد.
این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست.در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد .او  به هیچ دلیلی برای توضیح اینکه چرا اشک می ریزد نیاز  ندارد.
خدا گفت:می بینی پسرم زیبایی یک زن در لباسهایی که می پوشد نیست در ظاهر او نیست در شیوه آرایش موهایش نیست بلکه زیبایی یک زن در چشمهایش نهفته است زیرا چشمهای او دریچه روحش است ودر قلبش جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.

اینم یه تیریپ اومدیم...........



اگر روزی رسددستم به دامانت کنم جان را به قربانت

ولی بی لطف و احسانت چگونه ؟

شوم نا خوانده مهمانت چگونه؟

تو معبود منی بگذار داد از دل بگیرم

پناهم ده که بر سقف حرم منزل بگیرم

تو دریایی و من تنها غریق مانده در باران

تو فانوس رهم شو تا ره ساحل بگیرم

در این بازار بی مهری به دیدار تو شادم

تو شادم کن که سوز غم بر آمد از نهادم

تو می گفتی صدایم کن ز سوز سینه هر شب

صدایت می زنم اما رسید آیا به دادم؟

کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم

به کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم


برای عزیز ......... (خودش میدونه کیه)


                                                                                        


* بیا امشب رهایم کن از این کابوس تنهایی         صدایت میزنم بانو ویان خواب و بیداری

  تو آشنای من در این ده کوره دردی                   مبادا از من و این زخم هایم دست برداری

 

*نگاهت اشنا بود ای غزیبه                               پگاهت به چه زیبا بود غریبه

  نگاهت بر نگاهم شور بخشید                          چنین شوری کجا بور ای غریبه

 

*دزدی بوسه عجب دزدی پر منفعتی است       که اگر باز ستانند دو چندان گردد

 

*گفت هرگز با خیال ما مکن عیشت تباه          گفت ما با خیالت زندگانی می کنیم

 

*سبو بشکسته دل بشکسته جام و باده بشکسته       بیا در محفل ما بین چه بشکن بشکن است امشب 


طنز واژه ها :

                                                                     


 

*وقتی سکه ای را داخل قلکم می اندازم سکه های دیگر به افتخارش کف میزنند !

*زندگی را چه عرض کنم ولی مرگ برای هیچ کس کم نمی گذارد !

*آبزیان طرفدار محیط زیست، بر ضد ماهی دودی ها تظاهرات کردند !

*هیچ وقت به لامپی که می سوزد پماد سوختگی نمی زنم !

*سکوت مترسک، چراغ سبز کلاغ است !

 *قبل از اینکه غصه مرا بخورد من غصه را می خورم !

 *کلاغ هر چه سحر خیز باشد، باز مترسک زودتر از اون سر جالیز حاضر است !

 *گریه اسمان آنقدر زیباست که زمین را می خنداند !

*انسان های ریاکار، در آفساید گل میزند !

*صداقت تنها، آزمونی است که نمی شود در آن تقلب کرد !

*میکروب متواضع در زیر میکروسکوپ هم اظهار کوچکی می کند !

 

دل تنگی

                                                      
                                                              
خیلی دلم می خواست یه جائی پیدا بشه که بتونم حرفای دلمو اونجا بریزم بیرون...
توی دل خیلی ها گشتم اما نتونستم اونی رو که میخوام پیدا کنم تا رسیدم به اینجا...
اینجا لا اقل با خودم میتونم راحت حرف بزنم و کسی هست که حرفامو بشنوه و گاهی از روی محبت وتجربه دلداریم بده....

* آمل و آملی :  

از همان روزی که گشتم آشنای آملی        بی جهت دل شد اسیر و مبتلای آملی

کشته ی دل را به نادانی سپردم ای دریغ        در دل طوفان به دست ناخدای آملی

من نمی دانم خدارا مصلحت زین قوم چیست   از چه رو خواهد در این دنیا بنای آملی

مردمی باطن شرور و مردمی ظاهرفریب        وای از آن ظاهر آدم نمای آملی

ازعطوفت دم مزن اینجاعطوفت مرده است      نیست در تاریخ نامی از وفای آملی

روز تقسیم محبت آملی در خواب بود      در صف افراد مخلص نیست جای آملی

دست کس راآملی هرگزنمی گیردزکبر     کس ندیده خیری از لطف و عطای آملی

مالداراما خسیس پولدار اما گدا                کی نخورده نان آمل  یا غذای آملی

رقص و آواز و مد و فیلم و سینما          روزو شب شد قبله و مشکل گشای آملی

من گمانم ابن ملجم هم زخاک آمل است      می دهند او را نسب در اغنیای آملی

شمرملعون روز عاشورا به راحت می نهاد       در مصاف کربلا پا جای پای آملی

هیتلر و چنگیز و تیمور و یزید و ابن سعد      بوده اند شاگردی از دانش سرای آملی

کاش می شدعید قربان آملی  را سر برید    حیف باشدبره راکشتن به جای آملی

بر در جنت خدا بنوشت با خط درشت            جملگی وارد شوید اما سوای آملی

در درون قعر جهنم حاظر و آماده شد          هست دوزخ بهترین مآوا برای آملی

گریه باید کرد در شادی این ناشاد قوم        طبل باید زد به شادی در عزای آملی

هیچکس خیری ندید از مردم این سرزمین       من ببخشیدم عطا را بر لقای آملی