هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

مثل هر شب


مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم

چنــد ساعت  شده  از  زندگیــــم  بی خبرم

 

این همه فاصله ، ده جاده ، صد ریـــل قطار

بال پــروازِ دلـــم کــــو که به سویت بپرم ؟

 

بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم

 پدرعشـــــق  بسوزد  کـــه  درآمد  پدرم

 

بی تو دنیا به درک، بی تو جهنم به درک

کفــر مطلق شده ام  دایره ای  بی وَتَرم

 

من خدای غزل نــاب نگاهت شده ام

از رگ گردن تــو ، من به  تو نزدیک ترم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد