هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

غزلی برای دلتنگی ...


شده میان غزل و بیت در به در باشی؟

ردیف و قافیه بر وزن بی خبر باشی؟

 

غزل ، غزل بنویسی برای دلتنگی

همیشه شاعر اشعار بی اثر باشی

 

سپیده سر نزند در نوشته ات وقتی

شهید خنجر شبهای بی سحر باشی

 

شده تمام امیدت به سایه ای باشد

برای دیدن سایه دو چشم تر باشی؟

 

شبت به سر نرسد بی خیال او اما

همیشه خالق رویای بی ثمر باشی

 

دلت بگیرد از این حال و روز تنهایی

تمام ثانیه هایت پر از اگر باشی

 

شبی درون اتاقت بمیری از حسرت

که در میان نفسهای یک نفر . . .  باشی...!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ainaz یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 10:38

خیلی خیلی قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد